شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ زيرباران دوشنبه بعدازظهر، اتفاقي مقابلم رخ داد/ وسط كوچه ناگهان ديدم، زن همسايه برزمين افتاد
سيبها روي خاك غلتبدند، چادرش درميان گردوغبار/قبلا اين صحنه رانميدانم، درمن انگار مي شودتكرار
آه سردي كشيد حس كردم، كوچه آتش گرفت از اين آه/ و سرآسيمه گريه درگريه، پسركوچكش رسيد ازراه
گفت آرام باش چيزي نيست، به گمانم فقط كمي كمرم/ دست من را بگير گريه مكن، مردگريه نميكند پسرم
چادرش راتكاند باسختي، ياعلي گفت و اززمين پاشد/ پيش چشم بي تفاوت ما،گريه هايش فقط تماشاشد
صبح فردا به مادرم گفتم، گوش كن اين صداي روضه ي كيست؟/ طرف كوچه رفتم و ديدم، دروديوارخانه اي مشكي ست
باخودم فكر ميكنم حالا، كوچه ماچقدرتاريك است/ گريه، مادر، دوشنبه، دَر، كوچه؛ راستي فاطميه نزديك است
«باران بهاري»
رتبه 0
0 برگزیده
169 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top