سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
اگر در کسى خصلتى شگفت دیدید ، همانند آن را انتظار برید چه طبیعت او وى را بر انگیزاند دیگر بار ، بر کردن چنان کار . [نهج البلاغه]
 
ÇãÑæÒ: پنج شنبه 103 اردیبهشت 6
...

"هوالعلیم"

 

7سین فاطمی

آینه

    قرآن

         سیب

              فاطمه...

...چینش سفره امسال تفاوت دارد.

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجّل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری سه شنبه 94/1/4 | äÙÑÇÊ()

"هو العزیز"

شهادت "مادر"

کی گفته روضه را فقط باید در هیئت شنید و گریست؟

می‌توان در حال انجام کارِ خانه

گوش را به روضه سپرد و دل را گریاند.

 

پ.ن: این روزها، هنگام خانه تکانی و دل تکانی، یادی هم از "مادر" کنیم...

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری پنج شنبه 93/12/21 | äÙÑÇÊ()

"بسم رب الرحیـم"

این روزها با نام شما دوباره دلم می‌تپد

گویی با نیمه جانی که دارد در تلاش است برای زنده شدنِ دوباره و زنده ماندن.

هنوز به بغض فرصت جولان می‌دهد

و من دیگر این بغض را به زنجیر نخواهم کشید.

السلام علیک یا امام الرئوف

یا انیس النفوس

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری یکشنبه 93/6/9 | äÙÑÇÊ()

"بسم ربّ الرّحیم"

چند وقته دارم به چادرم فکر میکنم. مخصوصاً از وقتی که این اتفاق افتاد...

اینکه چرا و چی شد که انتخابش کردم. اینکه چرا تا حالا تو سرما و گرما بر سرم مونده. به فوایدش. به دست و پا گیر بودن ظاهریش. به حرمتش. به اینکه چقدر بهش انس گرفتم. به اینکه چقدر منو شبیه اونایی کرده که خدا رو دوست دارن و خدا هم دوستشون داره. به مسئولیتی که برام به همراه داره. به اینکه چقدر تا حالا تونستم اونطور که وظیفمه حقش رو ادا کنم و حرمتش رو نگه دارم. و خیلی چیزای دیگه...

نمی‌دونم چرا تو این چند روزه ایام فاطمیه علاقم بهش بیشتر شده. این چادر، هرچی که باشه -دست و پاگیر از نظر بعضی‌ها یا مایه آرامش و اطمینان- من دوستش دارم. هم گرماش تو تابستون برام لذت‌بخشه هم جمع و جور کردنش تو برف و بارون زمستون.

امروز در دفترم نوشتم: خوشحالم که نشان زهرا(س) را به سر دارم.

از این به بعد باید هربار که آن را سر می‌کنم یاد او بیفتم. باید رفتار ومنش او را پیش بگیرم. هرچند فدِ فکر و فهمم به قدِ عظمت او نمی‌رسد، اما... لا یُکلّف الله نفساً الّا وسعها.

کاش فردای قیامت شرمنده زهرا(س) و اولادش نباشیم.

 

و هنوز فضلت بر من بسیار است و شکرت بر من واجب: الحمدلله الّذی هدانا لِهذا و ما کُنّا لِنَهتدیَ لَو لا اَن هدانا الله

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز                  که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

«اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری یکشنبه 92/1/25 | äÙÑÇÊ()

"هوالرحیم"

امشب...

دل...

بیشتر، بی تابِ دلِ علی(ع) است.

تنهایی علی(ع)

سلامِ بی جوابِ علی(ع).

فاطمه(س)...

فقط امشب را میهمان خانه علی(ع) است.

علی(ع)...

نه فقط یک همسر را

که یادگار پیامبر را

فدایی راه ولایت را

از دست می دهد.

 

دل نوشت: دلم نیاز به عنایت شما دارد تا بشکند و اشک را روانه چشمان خشکیده ام کند.

آجرک الله با صاحب الزمان

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز                  که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

«اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری شنبه 92/1/24 | äÙÑÇÊ()

"هو الحلیم"

دستم بگرفت و پا به پا برد

عــاشـق این صبرتم :)

چه لذتی داره دست در دست تو بودن

و پا به پا رفتن...

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز                  که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

«اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری شنبه 92/1/17 | äÙÑÇÊ()
...

هو الخالق

یک سال دیگر گذشت

بی ظهور تو...

به همین راحتی

...والسلام

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری چهارشنبه 91/12/30 | äÙÑÇÊ()

 

"هو المحبوب"

چه احساسی داری وقتی اول صبح، هنوز آفتاب نزده، از خونه درمیای بیرون که بری سر کار ولی وقتی میرسی تو صف تاکسی میفهمی که باید برگردی خونه؟!

چرا؟!

چون یه آدمِ.... چادرت رو کثیف کرده.

با چی؟!

با......

تو راه برگشتن به خونه واسه عوض کردن چادر:

       - عصبانی میشی و تو دلت کلی بد و بیراه میگی به اون آدم و عصبانی تر بخاطر اینکه چرا همون موقع نفهمیدی تا برگردی یه چیزی بهش بگی!

      - یادت میفته که نباید عصبانی بشی و سعی میکنی خودتو آروم کنی.

       - واسه هدایت اون آدم و امثال اون دعا میکنی چون یاد مالک اشتر میفتی که برای اون مردی که بهش توهین کرده بود، رفت مسجد و نماز خوند و دعاکرد واسه هدایتش.

      - ولی هنوز تا چشمت به کثیفی چادر میفته ناخودآگاه! بد و بیراه میگی اما دوباره یه جرقه تو ذهنت میگه: این راهش نیست.

     - یاد دختر مسلمونی میفتی که نمایشگاه قرآن امسال شرح حالشو خوندی. می گفت مجبور بوده هرروز وقتی از مدرسه(یا دانشگاه) برمی گشته خونه روسری شو بشوره. چون این اتفاقی که امروز برای اولین بار واسه تو افتاد و اینجور آشفته ت کرد، روزی چندین بار واسه اون تکرار می شده.

      - یاد حضرت زهرا(س) میفتی و با خودت میگی: آخه صاحب این چادر که من نیستم، حضرت زهرا(س) ست. یعنی اگه اون آدم، حضرت زهرا رو هم با چادر ببینه (نعوذ بالله) همین رفتار رو نشون میده؟؟؟؟

      - یاد پیامبرت میفتی: وقتی تو کوچه ها بهشون توهین می کردن و سنگ میزدن و پست ترین چیزهارو وقتی از کوچه رد میشدن رو سر مبارکشون می ریختن*، چه عکس العملی نشون می دادن؟ 

     - و یاد این آیه که چندروزه میخوای درباره ش یه پست بنویسی:

لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ 

قطعاً براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید به [هدایت] شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است

یعنی همون پیامبری که انقدر سختی شما براش ناراحت کننده ست، حاضره برای هدایت شما هر سختی ای رو تحمل کنه. و با وجود همه بدیهای شما باز هم باهاتون مهربونه و از پدر براتون دلسوزتره.

حالا وقتی دوباره ماجرای صبح رو مرور می کنی، می بینی خیلی شبیه پیامبرت که اسوه حسنه ست، رفتار نکردی. تو این امتحان اگر هم رفوزه نشده باشی، نمره خوبی نیاوردی.

 

حالا یه کم میفهمی معنی "اللّهم اِنّا نَشکوا اِلیک فَقدَ نبِیّنا صلواتک علیه و آله" را.... و به این فکر میکنی که سوگواریِ ماتم از دست دادن چنین عزیزی نزدیک است.

1: سوره مبارکه توبه- آیه 128

*: حتی بیان این اعمال نسبت به پیامبر تن آدمو می لرزونه چه برسه به اینکه...

پ.ن: مسافر کربلا هم آمد. و گفت که به وعده اش وفا کرده. هرچند اصلاً فکر نمیکردم یادش بمونه منو تو اون هیاهو.(یعنی لایقش بوده ام که....؟الحمدلله)

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز             که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

«اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری چهارشنبه 91/10/20 | äÙÑÇÊ()

هو الرحیم

دیشب «استاد فاطمی نیا» در برنامه این شب ها در جواب سوال مجری برنامه که پرسید چی کار کنیم که حال خوش ماه رمضونمون رو بتونیم بعد از ماه مبارک هم حفظ کنیم جواب خوبی دادند که گفتم شاید بیان مضمون صحبتهای ایشون در اینجا مفید باشه. ایشون توضیح دادند که:

کار خوب یه نوری داره. یعنی هرکار خوبی که انجام میدیم، اون کار برای ما یه نور ایجاد میکنه. اشکال ما اینه که این نورها رو حفظ نمیکنیم و به راحتی خاموششون میکنیم(درواقع همون حبط اعمال که در قرآن اومده). مثلا شب، نماز شب میخونیم و کلی حال خوب پیدا میکنیم ولی صبح با یه دل شکستن، یه زخم زبان، یه غیبت یا گناه دیگه اون نور رو خاموش میکنیم. ایشون گفتن توی این ماه مبارک، نور زیاد بدست آوردیم. اگر بتونیم همه ی این نورها رو حفظ کنیم که چه بهتر، اگرنه عهد کنیم فقط یک نور رو از این ماه رمضون به ماه رمضون سال دیگه برسونیم.

البته فکر کنم امشب، بیشتر در این باره میخوان صحبت کنن.

ان شاء الله بتونیم با توکل و یاری خدا، پای عهدهایی که با خدا میبندیم بمونیم و نشیم مصداق "الذین ینقضون عهد الله..." تا نشیم "اولئک هم الخاسرون"

و اما یه حدیث بسیار زیبا از پیامبر رحمت، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله):

بهشت دری دارد به نام ریّان یعنی سیراب شده که فقط روزه داران از آن وارد می شوند و چنان سیراب می گردند که هیچگاه تشنه نگردند.

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز      که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

«اللهم عجل لولیک الفرج»

التماس دعای فرج


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری شنبه 91/5/28 | äÙÑÇÊ()

"بسم رب الحسین (علیه السلام)"

از امشب سالار کاروان، زینب(سلام الله علیها) است

از امشب دیگر حسین(علیه السلام) نیست

دیگر عباس نیست

دیگر علی اکبر نیست

دیگر علی اصغر نیست، حتی اگر رباب شیرداشته باشد

دیگر عون و جعفر نیستند

از امشب تمام بنی هاشم خلاصه می شود در زینب و امام زمانش، سجاد(علیه السلام)

از امشب داغ عالم تازه می شود

از امشب ملائک عزادار و نوحه خوانند برای زینب و سجاد(علیهما السلام)

و تسکین دل آرزو می کنند برای رقیه و سکینه و رباب....

از امشب رسالت زینب(س) و سجاد(ع) آغاز می شود

امروز همه چیز تمام نشد

تازه شروع راه است

راهی که تاکنون ادامه پیدا کرده

گوش کن...

صدای خطبه های زینب(س) هنوز به گوش می رسد

خوب گوش کن...

صدای خطبه سجاد(ع) را هم می شنوی

خوبتر گوش کن....

آری، این صدای "هل من ناصر" حسین(ع) است که از زمان عبور کرده و به گوشت می رسد

آری، هنوز حسین(ع) یار می طلبد

هنوز حسین(ع) یار جمع می کند تا در کشتی اش میزبانی کند

او عاشق میهمان است

آخر او عاشق میزبانی ست

عاشورا تمام شد

اما هنوز می توان به حسین(ع) لبیک گفت

او منتظر است

منتظر فرزندش

و منتظر لبیک ما

نکند زمانی لبیک بگوییم که دیگر سر حسین(ع) بر نیزه ها شده است

نکند جا بمانیم از میهمانی حسین(ع) در کشتی نجاتش

فاصله ما تا حسین فاطمه(علیهما السلام) فقط یک لبیک است

فقط یک لبیک

لبیک به راه حسین

"لبیک یا حسین

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز      که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

«اللّهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری سه شنبه 90/9/15 | äÙÑÇÊ()
   1   2      >
ÏÑÈÇÑå ÈåÇÑí

*باران بهاری*
بهاری
یه بنده خـدا که خیلی اتفاقی پاش به اینجا باز شده و می‌خواد سعی کنـه بیشتر، از خـدا و چیزهایی که خــدا دوست داره بگه - و گـاهی هم از دلنوشته‌هاش- تـا شـایـد...... (نوشته‌های این وبلاگ، صرفاً برداشت‌های شخصی من هستند مگر اینکه منبع آن را ذکر کرده باشم.)

íæäÏ æíŽå

ÌäÈÔ letter4u


ãäæí ÇÕáí
ÂãÇÑ æÈáǐ
ÈÇÒÏíÏ ÇãÑæÒ: 13
ÈÇÒÏíÏ ÏíÑæÒ: 27
ãÌãæÚ ÈÇÒÏíÏåÇ: 209237
ÝåÑÓÊ ãæÖæÚí
ÈÇíÇäí æÈáǐ
ÌÓÊÌæ ÏÑ ÕÝÍå

áíäß ÏæÓÊÇä
íæäÏåÇí ãÝíÏ
ÎÈÜÑäÇãå
 
æÖíÚÊ ãä ÏÑ íÇåæ