*باران بهاری*
دست من که نیست
"دل" است دیگر
بوی محرم را که می شنود
هوایی می شود.
"السلام علیک یا فاطمه بنت موسی"
شیرینه وقتی در روز دختر، از اول صبح پیام های تبریک از طرف کسانی دریافت می کنم که انتظارشو ندارم. حتی شیرین تر از روز تولد.
لذتی دارد دختر بودن.
خدایا! حلاوتش را بیشتر کن و توانایی شکر بر این نعمت و رحمت را نصیبمان فرما.
یادش بخیر شب ولادت سه سال پیش که مهمان بانو بودم.
بعداً نوشت: امسال هم میهمان نوازی کردند و شب میلاد، میهمان شدم.
وقتی "انیس من لا انیس له" هستی
وقتی "رفیق من لا رفیق له" می شوی
یعنی همانی که باید نزد او ببرم شکایت احوالم را
شکایت از خودم و هر آنچه تو را از من می گیرد
هرآنچه من را به خود مشغول می کند و از تو غافل
"یا من الیه شکوت احوالی"
شکایتم را نزد تو آورده ام
"و افعل بی ما انت اهله"
کسی که باور کند "صاحب" دارد؛
از تنهایی نمی ترسد.
"صاحب" ی برتر از پدر و مادر و دوست و برادر.
*السلام علیک یا شهر الله"
ماه میهمانی خدا تمام شد؛
اما رحمت خدا پایان ندارد؛
کاش عصیان و سرکشی ما نیز به پایان برسد.
الهی!
اذقنا حلاوه ودک و قربک
شیرینی دوستی و نزدیکی ات را به ما بچشان.
وقتی امروز سحر یادم افتاد دو روز دیگه مهمونی تمومه؛ یاد بچگی ها افتادم که وقتی جایی می رفتیم مهمونی که خوش می گذشت بهمون، با کلی اصرار از والدین مون میخواستیم اجازه بدن اونجا بمونیم.
حالا این مهمونی فرقش اینه که ماندنش نه تنها اجازه نمبخواد، بلکه خود میزبان از ما مشتاق تره برای "ماندن" ما.
کاش با همون خلوص و جدیت بچگی هامون، بخوایم و التماس کنیم و زمین و زمان رو به هم بدوزیم برای "ماندن".
کاش حتی اگر خسته شدیم یا از روی شیطنت خواستیم بریم جای دیگه، میزبان همیشه مهربانمون نگهمون داره و نذاره جای دیگه ای بریم.
کاش همیشه میهمان باشیم.
پ.ن: تنها دو روز دیگر از "شهر رحمت" باقیست.
التماس دعا
بالاخره رسیدم به ماهت
کاش برسانی ام به آمرزشت
و قربت
*و ما را در این ماه و ماه را براى ما سلامت بدار و براى ما این ماه را آسایش و عافیت مسلّم دار*
(فرازی از دعای آخر شعبان و اول ماه مبارک رمضان)
این دل هوایی هرجایی
آفتابگردان خورشید زیبای طوس گشته و
بی صبرانه منتظر اذن شماست برای ورود.
... ء ادخل یا مولای
پ.ن: انتظار سه ساله ام به پایان رسید.
الحمدلله علی کل نعمه
ان شاءالله نایب الزیاره خواهم بود.
"تغییر" همیشه راحت نیست
گاهی مثل عمل جراحی پر از درد و ترسه
اما شدنیه
اگر "اراده" باشه و "توکل"
"تغییر" که رخ داد، "زندگی" تغییر میکنه.
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید
"الحمدلله علی ما هدانا"
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه...
امشب، شب رغائب است و خوب میدانی رغبت "دل" من به سوی توست.