سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شما را نمایاندند اگر مى‏دیدید ، و راه نمودند اگر مى‏یافتید ، و شنواندند اگر مى‏شنیدید . [نهج البلاغه]
 
ÇãÑæÒ: شنبه 103 اردیبهشت 8

"هو الرحیم"

لحظاتی وجود دارند که دوست دارم ساعت ها ادامه پیدا می کردند...

ششمین روز از آخرین ماه سال، یکی از این لحظات است.


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری پنج شنبه 94/12/6 | äÙÑÇÊ()

"هو الرحیم"

این روزها

شکرت می کنم

به امید آنکه نعمتم را افزون کنی.

یادت را از یادم نبر


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری جمعه 94/11/16 | äÙÑÇÊ()

[نوشته ی رمز دار]  


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری جمعه 94/11/9 | äÙÑÇÊ()

"بسم رب الحسین (علیه السلام)"

 

باز هم کم گذاشتم.

حق داری راهم ندهی.

اما...

خوب می‌دانی که فراموشت نکرده‌ام.

و خوب می‌دانی

باز هم به یاری ات محتاجم.

 

-  الهی آن روز نرسد که همچون کوفیان، شما را برای دنیای خود بخواهم.

 

دل نوشت: چقدر سیاهی این صفحه را دوست دارم.

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجّل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری یکشنبه 94/8/24 | äÙÑÇÊ()

"هوالباقی"

گاهی ساده فراموش می کنیم؛ اما سخت.

به سختی دل نبستن.

تمرین سختی است زندگی.

 

یادم نرود تمرین کنم برای دل نبستن به هر چیز ناپایدار...حتی خودم!


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری سه شنبه 94/7/14 | äÙÑÇÊ()

"هوالغفور"

عرفه-94

بازهم هیچ ندارم جز دستانی خالی تر از خالی.

آمدم تا واسطه پذیرشم شوی؛

آمدم تا بخوانم خدا را از زبان "حسین علیه السلام"

و بشناسم خودم را.

این بار هم پذیرایم باش امام رئوف.

...پر کن دوباره کیل مرا ایهاالعزیز

 

پ.ن: چند شب پیش سخنران مسجد گفت وقتی طلبیده میشید شامل رحمت رحمانیه شده اید؛ بکوشید شامل رحمت رحیمیه نیز بشوید.

و من هم شکر بر این رحمت رحمانیه دارم و هم در تلاطم آنم که چگونه باید به رحمت رحیمیه رسید؟

اللهم اهدنی من عندک


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری چهارشنبه 94/7/1 | äÙÑÇÊ()

"هوالغفور"

روزی متولد خواهم شد...

"مولای یا مولای"

و هل یرحم...

و چه کسی رحم می کند برمن

جز "تو"


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری جمعه 94/6/27 | äÙÑÇÊ()

"هوالطیف"

دوست اونه که تو رو یاد خدا بندازه.

دوست اونه که وقتی بارون میگیره

دلش بخواد زمزمه کنه: "ببار ای بارون، ببارو همراه بارون، بباره.

دوست اونه که تو خوشی و ناخوشی همراهته.

دوست اونه که هیچوقت قضاوتت نمیکنه.

دوست اونه که...

داره میشه همراه ده ساله من

الحمدلله


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری چهارشنبه 94/6/25 | äÙÑÇÊ()

"هو الخالق"

شهید گمنامم

دو سال می گذرد؛

و من همچنان فاصله ام را با تو می شمارم.

و هنوز نعمت "زندگی" و فرصت "بندگی" را از دست نداده ام.

الحمدلله علی ما هدانا

 

توضیح: بالاخره رسیدم به سالِ سی! 

 

پ.ن 1: کاش میدونستم اینجا هنوز مخاطب دارد یا نه. این آمارگیرها که هرکدام چیزی می گویند برای خودشان!

پ.ن 2: هرچه بیشتر در فضاهای مجازی می‌چرخم بیشتر به اینجا متمایل می شوم. دنیای "وبلاگ" چیز دیگریست.


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری چهارشنبه 94/6/18 | äÙÑÇÊ()
   1   2   3      >
ÏÑÈÇÑå ÈåÇÑí

*باران بهاری*
بهاری
یه بنده خـدا که خیلی اتفاقی پاش به اینجا باز شده و می‌خواد سعی کنـه بیشتر، از خـدا و چیزهایی که خــدا دوست داره بگه - و گـاهی هم از دلنوشته‌هاش- تـا شـایـد...... (نوشته‌های این وبلاگ، صرفاً برداشت‌های شخصی من هستند مگر اینکه منبع آن را ذکر کرده باشم.)

íæäÏ æíŽå

ÌäÈÔ letter4u


ãäæí ÇÕáí
ÂãÇÑ æÈáǐ
ÈÇÒÏíÏ ÇãÑæÒ: 54
ÈÇÒÏíÏ ÏíÑæÒ: 39
ãÌãæÚ ÈÇÒÏíÏåÇ: 209343
ÝåÑÓÊ ãæÖæÚí
ÈÇíÇäí æÈáǐ
ÌÓÊÌæ ÏÑ ÕÝÍå

áíäß ÏæÓÊÇä
íæäÏåÇí ãÝíÏ
ÎÈÜÑäÇãå
 
æÖíÚÊ ãä ÏÑ íÇåæ