*باران بهاری*
گل باصفاست اما بی تو صفا نـدارد
گر بر رخت نخندد در بـاغ جا نـدارد
پیش تو مـاه باید رخ بر زمین بساید
بی پرده گـر برآید شرم و حیا نـدارد
جان جهان چه قابل بر رونمای رویت
بـی رونما نمـا رو، گـل رونـما نـدارد
بار فراق بردم بس خون دل که خوردم
بـازآ کـه تـا نمـردم دنیـا وفــا نـدارد
ای وصل تو شکیبم، وی روی تو طبیبم
بـازآ کـه درد هجـــران بی تو دوا نـدارد
... : شده آواره در دلم غم دل ای نگار من/ نه منم غمگسار تو، که تویی غمگسار من :(
ریزنوشت: دلم میخواد دلتنگت باشه
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللهم عجل لولیک الفرج»