سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
طابع ـ مهر زننده بر دلها ـ به پایه ای از پایه های عرش آویخته است، پس هرگاه حرمتی شکسته شد و خطایی جاری گشت [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
ÇãÑæÒ: جمعه 103 اردیبهشت 7

"هوالباقی"

گاهی ساده فراموش می کنیم؛ اما سخت.

به سختی دل نبستن.

تمرین سختی است زندگی.

 

یادم نرود تمرین کنم برای دل نبستن به هر چیز ناپایدار...حتی خودم!


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری سه شنبه 94/7/14 | äÙÑÇÊ()

"هوالغفور"

روزی متولد خواهم شد...

"مولای یا مولای"

و هل یرحم...

و چه کسی رحم می کند برمن

جز "تو"


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری جمعه 94/6/27 | äÙÑÇÊ()

"هوالحلیم"

وقتی "انیس من لا انیس له" هستی

وقتی "رفیق من لا رفیق له" می شوی

یعنی همانی که باید نزد او ببرم شکایت احوالم را

شکایت از خودم و هر آنچه تو را از من می گیرد

هرآنچه من را به خود مشغول می کند و از تو غافل

 

"یا من الیه شکوت احوالی"

شکایتم را نزد تو آورده ام

"و افعل بی ما انت اهله"


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری پنج شنبه 94/5/22 | äÙÑÇÊ()

"هـوالغفـور"

بعد از نماز داشتیم به سختی در ازدحام جمعیت به سمت بیرون مصلی می‌رفتیم که پیرمرد گفت:

                            کاش از "صراط" هم به همین راحتی عبور کنیم.

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری سه شنبه 93/5/7 | äÙÑÇÊ()
...

"هو الحلیـم"

برایم نوشته بود:

گاهی فراموش می‌کنیم که به این دنیا نیامده‌ایم تا به دل خواستنی‌هایمان برسیم

بلکه آمده‌ایم تا به دل خواستنی او برسیم.

کاش باورمان می‌شد دلخواه خـدا هرچه باشد، از عسل شیرین‌تر است.

"هرچه دلم خواست نه آن می‌شود     هرچه خدا خواست همان می‌شود"

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری پنج شنبه 93/4/26 | äÙÑÇÊ()

"هو الرحمان"

گاهی باید خودت تلاش کنی برای بیرون آمدن از برزخ

و امید داشته باشی به رحمت بی انتهایی که نگاهش به توست.

 

پ.ن 1: قرارم با خودم این بود که دیگر دلنوشته ننویسم. اما انگار فعلا قرار نیست سر قرار بمانم.

پ.ن 2: عنوان را می خواستم "هوالهادی" بگذارم، اما بعد از تمام شدن مطلب متوجه شدم "هوالرحمان" نوشته‌ام! شاید این هم حکمتی دارد.

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری جمعه 93/3/9 | äÙÑÇÊ()

"هـو الهـادی"

مطلب زیاد است برای نوشتن و این ذهن کوچک، پُر است از ناگفته‌ها

اما این روزها سخت سرگرم دنیام برای رسیدن به آخرت

کاش راه همین باشد

کاش فراموش نکنم مقصد را

و زمینگیر دنیا نشوم.

نیازمند دعای خیرتان هستم.

اللّهم اهدِنی مِن عندک

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری چهارشنبه 93/2/24 | äÙÑÇÊ()

"هـو الرحمان"

آقای محمدعلی مجاهدی در خاطره سی و هشتم از کتاب «در محضر لاهوتیان» نوشته است:

به خاطر دارم که روزی در خدمت حضرت آقای مجتهدی صحبت از این بود که گاهی سیم انسان وصل می‌شود و گاهی نه!

ایشان فرمودند: «ما غالباً تصور می‌کنیم که این ماییم که سیم خود را با عوالم ماورایی وصل می‌کنیم! ابداً اینطور نیست! مثل این می‌ماند که یک سیم مویی ضعیفی مستقیماً به ژنراتور مولد برق وصل شود! که در این صورت شاهد ذوب شدن آن خواهیم بود. سیم از آن طرف وصل می‌شود و جریان برقی که متناسب با ظرفیت وجودی ما باشد از آن عبور می‌کند و به ما منتقل می‌شود. اینها تمثیل است والّا سخن گفتن از سیم و جریان برق در تبیین ارتباطات معنوی درست نیست.»

بعد فرمودند: «آقاجان! در مبدأ فیض هیچ بخلی نیست. فیّاض علی الاطلاق، علی الدّوام فیض خود را بر عوالم هستی می‌بارد و هر موجودی به اندازه سعه وجودی و استعداد فطری که دارد از آن بهره‌مند می‌شود.»

هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست       ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

پ.ن: کتاب "در محضر لاهوتیان" درباره زندگینامه و شیوه سلوکی و کرامات یکی از مردان خدا، جناب آقای جعفر مجتهدی است که به قلم یکی از دوستان ایشان جناب آقای محمدعلی مجاهدی تألیف شده است.

- خواندن این کتاب که پر از نکات آموزنده است را به شما توصیه می‌کنم. به قول یکی از دوستان، این کتاب را می‌توان سالی یک بار خواند.

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری چهارشنبه 93/1/27 | äÙÑÇÊ()

"هو الحکیم"

نمیدونم چقدر به حافظ و فال حافظ اعتقاد دارید. من که در زمان جوانی و جاهلی خیلی فال می‌گرفتم. انصافاً هم خوب جواب می‌داد. چندسالی بود که دیگه سراغش نمی‌رفتم تا چند روز پیش. باز هم مونده بودم در کار خودم که چرا نمی‌تونم به آنچه که می‌دونم درسته و مورد رضای خداست عمل کنم. این شد که دوباره یاد حافظ افتادم و به امید این که جوابم را از طریق او بگیرم تفألی زدم. او هم جواب دندان شکنی داد:

گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان   بلا بگـردد و کام هـزار ساله برآید

به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود     خیال بود که این کار بی حواله برآید

و این یک یادآوری بود برای من که یادم باشه هیچ وقت و برای هیچ کاری بی‌نیاز از خدا نیستم.

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری دوشنبه 92/12/19 | äÙÑÇÊ()

هو الـ...

بارها گفتم و نوشتم و خواندم: هوالحکیم ، هو العادل ، هوالرحیم ، هوالـ...

اما هنوز هم چون و چرا میکنم در آنچه برایم می‌خواهی

هنوز هم "کاش" و "اما" و "اگر" می‌گویم

همه اینها یعنی: یقین کم دارم.

 

 

"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز        که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"

 «اللّهم عجل لولیک الفرج»


 äæÔÊå ÔÏå ÊæÓØ بهاری جمعه 92/12/2 | äÙÑÇÊ()
   1   2   3   4   5      >
ÏÑÈÇÑå ÈåÇÑí

*باران بهاری*
بهاری
یه بنده خـدا که خیلی اتفاقی پاش به اینجا باز شده و می‌خواد سعی کنـه بیشتر، از خـدا و چیزهایی که خــدا دوست داره بگه - و گـاهی هم از دلنوشته‌هاش- تـا شـایـد...... (نوشته‌های این وبلاگ، صرفاً برداشت‌های شخصی من هستند مگر اینکه منبع آن را ذکر کرده باشم.)

íæäÏ æíŽå

ÌäÈÔ letter4u


ãäæí ÇÕáí
ÂãÇÑ æÈáǐ
ÈÇÒÏíÏ ÇãÑæÒ: 24
ÈÇÒÏíÏ ÏíÑæÒ: 26
ãÌãæÚ ÈÇÒÏíÏåÇ: 209274
ÝåÑÓÊ ãæÖæÚí
ÈÇíÇäí æÈáǐ
ÌÓÊÌæ ÏÑ ÕÝÍå

áíäß ÏæÓÊÇä
íæäÏåÇí ãÝíÏ
ÎÈÜÑäÇãå
 
æÖíÚÊ ãä ÏÑ íÇåæ