*باران بهاری*
"بسم رب الحسین (علیه السلام)"
امشب سینه ام تنگ شد وقتی اون حرفها را شنیدم. دلم گرفت. شاید هم شکست. نه راهی برای جواب دادن بود نه راهی برای نشنیدن. فقط سکوت بود و شنیدن. تنها راه آرام شدن حرف زدن با تو بود. مگر بدن عزیز شما زیر سم اسبها....؟(حتی شرم دارم از نوشتنش) مگر راست نیست؟ پس چرا اونطوری میگفت؟ مگر شما مظلوم نیستید؟ مگر مظلوم تر از شما آل رسول(ص) در دنیا هست؟ پس چرا اونطوری گفت؟ اصلا چرا من باید اون حرفها را میشنیدم؟ چرا هندزفریم یادم رفت که به جای روضه و نوحه اون حرفها را بشنوم؟ مگه نمیگن کسی که طعم محبت و عشق شما را چشیده باشه کبوتر جلد تون میشه؟ یعنی اون تا حالا طعم محبت شما را نچشیده؟ مگه ممکنه؟ ممکنه کسی مسلمون باشه، شیعه باشه ولی هنوز محبت شما را درک نکرده باشه؟ مگه شما کشتی نجات نیستی؟ پس چرا آخر کار، بعضی هامون نمیرسیم به کشتی و غرق میشیم؟ چرا جا میمونیم؟ شما را به حق خودتان قسم، دستمان را بگیرید و سوار کشتی نجاتمان کنید. مواظبمان باشید تا بازیگوشی هایمان غرقمان نکند. که در آن صورت «خسر الدنیا والاخره» می شویم.
وقتی از ماشین پیاده شدم با خودم فکر کردم شاید حتی به من و چادرم هم در دلش خندیده باشه. اما مثل همیشه بهم گفتید حکمت این اتفاق چی بود. فهمیدم شکرم برای داشتن شما کمه. فهمیدم اگر از الان تا آخر عمرم هر لحظه هزار بار خدا را بخاطر داشتن خودش و داشتن شما آل رسول(ص) شکر کنم کمه. خدا را شکر که مسلمونم. شیعه ام. خدا را شکر که میتونم بدون هیچ واهمه ای برای شما گریه و عزاداری کنم(هرچند که هیچ وقت نتونستم و نخواهم توانست حقتان را ادا کنم).
دارم به این فکر میکنم من که هیچی نیستم فقط با شنیدن یه سری حرف درباره شما که از روی عناد نیست و فقط از روی ناآگاهیه اینطور منقلب شدم، خواهرت چه صبر و تحملی داشته وقتی تمام ظلم هایی که به پدر و مادرش، به جد عزیزش، به برادرش امام حسن(ع) شده را دیده، حالا هم باید بزرگترین ظلم تاریخ را ببیند. باید ببیند برادر عزیز تر از جانش.......«من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود»
آقا! بهم میگه باید بسوزی تا راهت بدن. سوختن چه شکلیه؟ میدونم لایقش نیستم ولی...
- امشب و فردا به نام برادرترین برادر عالمه. التماس دعای فرج
مارا هم از دعای خیرتون فراموش نکنید.
یا حق
آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
شیخ جعفر شوشتری در عنوان سوم کتاب «اشک روان بر امیر کاروان» درباره خصوصیات عبادات امام حسین(ع) در روز عاشورا می نویسد و بعد از توضیح اینکه امام حسین(ع) در این روز تمام عبادات واجب و مستحب و ظاهری و باطنی را به کاملترین نحو انجام داده است، یک به یک تمام این عبادات را نامبرده و در ذیل هرکدام توضیحی درباره آن عبادت می دهد. از جمله:
طهارت ظاهری و باطنی آن حضرت در شب عاشورا:
طهارت ظاهری: آن حضرت در شب عاشورا غسل نمود با آن آبی که ولدش علی اکبر آورد(1) با اینکه می دانست که به آن مضطر خواهد شد، و آن از خصایص آنجناب بود.
طهارت باطنی: پس وضو گرفت با آن خونی که از قلب مبارکش جاری شد و بعد غسل ترتیبی نمود به خون هایی که از سر و اعضایش جاری گردید. و عاقبت غسل ارتماسی نمود به خون حنجر مبارکش. و تیمم نمود با خاک گرم کربلا، و صورت خود را به آن مالید آن وقت که پیشانی مبارک را بر آن گذاشت تا تسلیم نماید به خدا آنچه را مبایعه نموده بود. پس از برای آنجناب جمع شد جمیع اقسام طهارت از ظاهریه و باطنیه. از وضو و غسل و تیمم.
....................................................
1- علل الشرایع- باب 135 ص 171
پ.ن: به عقیده من این کتاب به شیوه ای متفاوت به امام حسین(ع) و واقعه عاشورا نگاه کرده. مثلا درباره جایگاه امام بعد از ولادت و شهادت و درعالم برزخ و روز محشر گفته یا شباهت ایشون را با برخی پیامبران شرح داده. درباره موضوعاتی مثل علت گریه بر امام حسین(ع)، عزاداری هایی که برایشان درطول تاریخ برپا شده، رابطه امام با پیامبر(ص) با کعبه، با قرآن و ... صحبت کرده. نثرش با اینکه قدیمیه اما قابل فهمه و دلنشین. البته خودم تازه شروع کردم به خواندنش اما پیشنهاد می کنم اگر میتونید حتماً بخونیدش.
این شبها هم مارا از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید.
آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
یکی از صفات ابی عبدالله(علیه السلام) شدت خوفش از خداوند است. آنچنانکه هروقت وضو می گرفت رنگش متغیر می شد و بدنش به لرزه درمی آمد. چون از علتش سوال می نمودند، می فرمود: «شایسته است از برای شخصی که به حضور پادشاه قهار می رود، اینکه رنگش زرد شود و بدنش بلرزد.» و مردم از شدت خوف آن جناب تعجب می کردند، حتی اینکه عرض کردند: چقدر عظیم است خوف تو از خداوند؟ فرمود:«در قیامت ایمن نخواهد بود احدی مگر کسانی که در دنیا از خداوند خائف باشند.»
مولف گوید: تأمل نما که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در وقت اراده وضو به جهت عبادت خدا، بدنش از ترس لرزان و رنگش زرد می شود، و ما به گناهان کبیره مشغول می شویم و اصلا واهمه و اضطراب نداریم. پس چگونه دعوی متابعت آنجناب می کنیم؟ او در نزد افضل طاعات لرزان و ما در نزد اشدّ معاصی خندان!!! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!
منبع: کتاب «اشک روان بر امیر کاروان»- آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(رحمه الله علیه)
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
محرم.......محرم....محرم.......
بازم محرم رسید و من هنوز در روزمرگی های زندگی سر میکنم. قبل از اینکه شروع بشه خیلی انتظارش را کشیدم ولی حالا نمیدونم چرا رایحه ش به مشامم نمیرسه؟
میخوام عاشقت بشم، عاشق. عاشقم کن. دستم را بگیر و برسون به خدا ای همه هستی و زندگی و بود و نبودم. خودت هم میدونی که هرچی دارم از شماست. از جانم تا چادر سرم.
دلم تنگ است برای گریستن در مجلس روضه ات. برای علی اصغرت. برای زینبت. زینب...زینب...زینب...
خداراشکر که باز هم محرم روزی مان شد.
التماس دعا+دلنوشت: کسایی که میتونن این شبها برن مجلس روضه، کسانی را که نمیتونن برن و تو دلشون حسرت مجلس روضه شبهای محرم مونده، بی نصیب نذارن از دعای خیرشون. از جمله باران بهاری را که این روزها پر بغضه. که دلش تنگه واسه خداش. که از صبح تا شب دنبال نشونه های محرم میگرده اما جز چندتا پارچه سیاه تو مسیرش یا چندتا عکس و بنر چیزی نمیبینه و دلش را خوش کرده به عکس پس زمینه صفحه دسکتاپ تا شاید اینجوری یادش نره محرمه.
آقامون عزاداره این شبها. پس:
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
تا شاید تسلایی شود برای داغ دلش :(
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
چه شیرینه وقتی آدم نیمه شب با صدای عزاداری بیدارشه. ساعت حدود 2 بود که با صدای عزاداری که از تلویزیون پخش میشد بیدار شدم. سینه زنی قشنگی بود. یه عزاداری درست و حسابی. سینه زنی که تموم شد فهمیدم لندن بوده. یه برنامه مستند درباره عزاداری مسلمانان لندن بود. روز عاشورا ساعت 8 صبح همه از همه جا میومدن و جلوی یک پارک جمع میشدن و همگی با داشتن پرچم هایی که اسم امام حسین(ع) روش نقش بسته بود در خیابانهای لندن به راه میفتادن و عزاداری میکردن. حتی سرما و ریزش باران هم مانعشون نبود. حتی بعضی ها با بچه های کوچک و حتی نوزاد اومده بودن. جمعیتشون خیلی بیشتر از اونی بود که همیشه تو اخبار نشون میده. باورم نمیشد. از هر ملیتی میانشان بود. انقدر قشنگ عزاداری میکردن و سینه میزدن که اگه نمیدونستم و بهم میگفتن ایرانه باورم میشد. فکر کنید... وسط خیابانهای لندن. پلیس هم به بهتر و بی دردسر برگزار شدن مراسم کمک میکرد.
وقتی میدیدم پرچم امام حسین(ع) وسط اون جمعیت برافراشته است به این فکر میکردم که یزید خواست امام حسین(ع) را از صحنه عالم محو کنه ولی فکرش را هم نمیکرد بعد از این همه سال، حتی در کشورهای غیر مسلمان، اینطور یادش زنده باشه و پرچمش برافراشته. فکر نمیکرد وقتی علمدار امام حسین(ع) را شهید کنه، هستند کسانی که تا قرنها بعد پرچمش را برافراشته نگه دارن. البته نباید از حق گذشت که این زنده ماندن یاد امام را مدیون تلاشهای امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) هستیم.
دیشب دوباره به این معنی پی بردم که گاهی شکست های ظاهری، عین پیروزیه.
" بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللهم عجل لولیک الفرج »
به نام حضرت دوست
«امشب شب اربعین مصباح هدی ست دل یاد حسین بن علی شیر خداست»
اربعین....
چهل روز بی حسین(ع)....
چهل روز بی برادر....
چهل روز....
فدای دل زینب(س)....
داغی بزرگتر از داغ زینب(س) تو دنیا وجود داره؟
زینبی که تحمل چند روز دوری از برادر را نداره، الان چهل روزه که از برادرش، از امامش، از عزیزترینش دوره....
زینب(س)، سدره نشین مرتبه مادری است. زینب(س) در عاشورا تیمارگر تمامی مجروحان و غمخوار همه کشتگان بود. اما اکنون کیست که غمگسار زینب(س) باشد؟؟؟
و کیست که عمق جراحت دل زینب را بداند و مرحمی شود برای التیام زخمهای دلش، جـز خـدا؟
پ.ن: فکر میکردم اینجا میشه راحت از همه چی گفت و حرف دل را زد. اما انگار همیشه باید یه چیزهایی ته دلت بین خودت و خدا بمونه. یه چیزایی باید فقط و فقط مال خدا باشه نه هیچکس دیگه.
" بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد" «اللهم عجل لولیک الفرج »